تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- کشاورز به مزارع آب داد تا برداشت خوبی داشته باشد.
- او تصمیم گرفت هر شب به گیاهان آب بدهد تا آنها سالم بمانند.
- به اسبها آب دادن
- من به کسی که تشنه است آب میدهم.
- جواهرفروش حلقهی نقره را با طلا آب میدهد تا به نتیجهای لوکس برسد.
- هنرمند تصمیم گرفت مجسمه را با طلا آب دهد تا ظاهری خیرهکننده داشته باشد.
- آهنگر باید قبلاز شکل دادن، فلز را آب دهد.
- فرآیند آب دادن از شکستگی فلز جلوگیری میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «آب دادن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آب دادن