شکل نوشتاری دیگر این لغت: آبداده
plated, electroplated
زیورآلات به زیبایی با طلا آبداده شده بود تا جذابیت آن افزایش یابد.
The jewelry was beautifully plated in gold to enhance its allure.
گوشوارههای آبدادهی او نور را جذب کرده و بهزیبایی درخشیدند.
Her electroplated earrings caught the light and sparkled beautifully.
tempered metal
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
فلز آبداده که در ساخت پل استفاده شده است، دوام آن را تضمین میکند.
The tempered metal used in the construction of the bridge ensures its durability.
آلیاژ جدید فلز آبداده صنعت هوافضا را متحول کرده است.
The new tempered metal alloy has revolutionized the aerospace industry.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «آبداده» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آبداده