food supplies, provisions, purveyance, victuals, larder, foodstuffs, rations, provender
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
کمبود شدید آذوقه
a drastic shortage of food supplies
برای زمستان آذوقه کنار گذاشتن
to lay up provisions for winter
از یک شهر آذوقه مطالبه کردن
to requisition a town for food
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «آذوقه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آذوقه