perturbed, offended, chagrined, annoyed, vexed
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
لحن آزردهخاطر او نشان میداد که از شرایط راضی نیست.
The perturbed tone of her voice indicated that she was not happy with the situation.
از رفتار زشت او در مهمانی به شدت آزردهخاطر شده بود.
She was deeply offended by his rude behavior at the party.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «آزردهخاطر» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آزردهخاطر