آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

آفریدن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل متعدی
فونتیک فارسی / aafaridan /

to create, to engender, to bring into being, to cause to exist

to create

to engender

to bring into being

to cause to exist

خلق کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

هنرمند هدف دارد که اثری هنری بیافریند که دیگران را الهام بخشد.

The artist aims to create a masterpiece that inspires others.

نوآوری در فناوری می‌تواند فرصت‌های شغلی جدیدی را بیافریند.

Innovation in technology can engender new job opportunities.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد آفریدن

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

ارجاع به لغت آفریدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «آفریدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آفریدن

لغات نزدیک آفریدن

پیشنهاد بهبود معانی