آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

ارث به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / ers /

inheritance, legacy, heritage, patrimony, bequest, bequeathment, birthright

inheritance

legacy

heritage

patrimony

bequest

bequeathment

birthright

میراث

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

چون دو برادر سر تقسیم ارث اختلاف داشتند، سیدمهدی را حکم قرار دادند.

As the two brothers were involved in a dispute over the division of the inheritance, they chose Seyed Mehdi as arbiter.

ارث بردن پول پدر، او را ثروتمند کرد.

The inheritance of his father's money made him rich.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ارث

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:

ارجاع به لغت ارث

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ارث» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ارث

لغات نزدیک ارث

پیشنهاد بهبود معانی