استفاده به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

• سود

• فونتیک فارسی

  estefaade

• اسم
  advantage, benefit, gain, profit, account, earnings, investment
  • - استفاده‌ی این کار چیست؟

  • - What is the advantage of doing this?

  • - این معامله برای او خیلی استفاده داشت.

  • - This deal had so many profits for him.

• بهره‌کشی، سودجویی

• فونتیک فارسی

  estefaade

• اسم
  exploitation
  • - استفاده از حیوانات در صنعت سرگرمی

  • - the exploitation of animals in the entertainment industry

  • - استفاده از منابع طبیعی

  • - the exploitation of natural resources

• بهره‌مندی، کامیابی، سودمندی

• فونتیک فارسی

  estefaade

• اسم
  advantage of, benefiting (from)
  • - او استفاده‌ی کامل را از ضعف رقیبش کرد و مسابقه را برد.

  • - He took full advantage of his opponent's weakness and won the match.

  • - یکی از استفاده‌های زندگی در شهر دسترسی به فعالیت‌های مختلف فرهنگی است.

  • - One of the advantages of living in a city is the access to various cultural activities.

• مصرف، استعمال، کاربرد

• فونتیک فارسی

  estefaade

• اسم
  use, making use of, putting to use, exercise, utilizing, utility, utilization, exertion, usage, application, mileage
  • - استفاده از تکنولوژی زندگی روزانه‌ی ما را بسیار بهبود داده است.

  • - The use of technology has greatly improved our daily lives.

  • - استفاده از منابع انرژی تجدیدپذیر برای آینده‌ای پایا حیاتی است.

  • - The use of renewable energy sources is vital for a sustainable future.

  • - آن‌ها صفحه‌ی اصلی ساده‌تری طراحی کرده‌اند که استفاده از آن آسان‌تر است.

  • - They have designed a simpler home page that is easier to use.

  • - استفاده از خرافات برای ایجاد واهمه میان توده‌ها

  • - the use of superstition for the purpose of intimidating the mob