authenticity, validity, genuineness
استفادهی سرآشپز از مواد اولیهی محلی و طبیعی به اصالت منوی رستوران افزود.
The chef's use of local, organic ingredients added to the authenticity of the restaurant's menu.
اصالت یک سند را به اثبات رساندن
to verify the authenticity of a document
nobility, having blue blood, lineage, high birth
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
خسرو اصالت خانوادگی دارد.
Khosrow comes from a good stock.
اصالت شخصیت او در همهی کارهایی که میکرد، مشخص بود.
The nobility of his character was evident in every action he took.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «اصالت» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/اصالت