۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

اضافه کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل متعدی
فونتیک فارسی / ezaafe kardan /

to add, to annex, to increase, to score up, to (sum) up, to augment, to superadd, to append, to raise

افزودن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

آویشن را به سوپ اضافه کردم.

I added thyme to the soup.

مالیات را اضافه کردن (یا کاستن)

to increase (or decrease) taxation

نمونه‌جمله‌های بیشتر

عاشق اضافه کردن آجیل ماکادمیا به کوکی‌هایم هستم.

I love adding macadamias to my cookies.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت اضافه کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «اضافه کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/اضافه کردن

لغات نزدیک اضافه کردن

پیشنهاد بهبود معانی