آخرین به‌روزرسانی:

امانت به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

سپردن چیزی برای نگه داشتن

فونتیک فارسی

amaanat
اسم

safekeeping, custody, wardship, loan, trust, keeping something in trust, giving something for safekeeping

او جواهراتش را برای امانت به بانکی سپرد.

She entrusted her jewelry to a bank for safekeeping.

شرکت مدارک حساس را تا تکمیل تحقیقات در امانت خود داشت.

The company held custody of the sensitive documents until the investigation was complete.

وسیله‌ی سپرده‌شده

فونتیک فارسی

amaanat
اسم

thing(s) given for safekeeping, a deposited item

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

بانک ایمنی امانت در گاوصندوق را تأیید کرد.

The bank confirmed the safety of a deposited item in the vault.

توافق‌نامه‌ای در مورد نحوه‌ی رسیدگی به امانت امضا شد.

An agreement was signed regarding the handling of a deposited item.

امین بودن

فونتیک فارسی

amaanat
اسم

honesty, uprightness, rectitude, probity

والدینم می‌کوشیدند حس وظیفه‌شناسی و امانت را در ما پرورش بدهند.

My parents were trying to nourish in us a sense of responsibility and honesty.

در امانت او بحثی نیست.

His honesty is not arguable.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد امانت

  1. مترادف:
    بسته سپرده ودیعه
    متضاد:
    خیانت
  1. مترادف:
    درستکاری راستی
  1. مترادف:
    زنهار

ارجاع به لغت امانت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «امانت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/امانت

لغات نزدیک امانت

پیشنهاد بهبود معانی