آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

انبوه به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / ambooh, anbooh /

mass, crowd, throng, colony, large number, mob, multitude, accumulation, avalanche, big, dense, exuberant, galaxy, luxuriant, thick, massed, opulent, rampant, rank

mass

crowd

throng

colony

large number

mob

multitude

accumulation

avalanche

big

dense

exuberant

galaxy

luxuriant

thick

massed

opulent

rampant

rank

بسیار، فراوان

کمپین‌های ضد‌توریسم به‌دنبال افزایش آگاهی در مورد تأثیرات منفی سفرهای انبوه هستند.

Anti-tourism campaigns seek to raise awareness about the negative impacts of mass travel.

انبوه تظاهرکنندگان رفت‌وآمد را بند آورده بوند.

The traffic was jammed by the crowd of demonstrators.

صفت
فونتیک فارسی / ambooh, anbooh /

thick, thickset, dense, luxuriant, opulent, overgrown, exuberant, abundant, bushy, shaggy, tufty

thick

thickset

dense

luxuriant

opulent

overgrown

exuberant

abundant

bushy

shaggy

tufty

متراکم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

موجوداتی که در جنگل انبوه زندگی می‌کنند.

Creatures living in the dense bush.

با زحمت از میان انبوه علف‌ها رد شدم.

I plowed my way through thick weeds.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد انبوه

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
متضاد:
مترادف:

ارجاع به لغت انبوه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «انبوه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/انبوه

لغات نزدیک انبوه

پیشنهاد بهبود معانی