۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚

ایستادن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

فونتیک فارسی

istaadan
to cause to stand, to halt, to set up

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
to stand, to stop, to half, to cease, to wait
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ایستادن

  1. مترادف:
    قیام
    متضاد:
    جلوس نشستن

ارجاع به لغت ایستادن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ایستادن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ایستادن

لغات نزدیک ایستادن

پیشنهاد بهبود معانی