آخرین به‌روزرسانی:

بازتابگر به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / baaztaabgar /

mirror, reflector

بازتاب‌کننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

بازتابگر می‌تواند به بهبود کارایی پنل‌های خورشیدی کمک کند.

A reflector can help improve the efficiency of solar panels.

او بازتابگر را تنظیم کرد تا دید نور را افزایش دهد.

She adjusted the mirror to enhance the light's visibility.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت بازتابگر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بازتابگر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بازتابگر

لغات نزدیک بازتابگر

پیشنهاد بهبود معانی