آخرین به‌روزرسانی:

بخل به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

خست

فونتیک فارسی

bokhl
اسم

niggardliness, jealousy, stinginess, miserliness, envy, parsimony, meanness

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

از شدت بخل نه خودش می‌خورد نه می‌گذاشت دیگران بخورند.

Out of extreme miserliness, he neither ate nor did he let others eat.

بخل او نمی‌گذاشت از کوچک‌ترین لذت‌ها در زندگی‌اش بهره‌مند شود.

His miserliness prevented him from enjoying the simple pleasures in life.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بخل

  1. مترادف:
    حسد رشک
    متضاد:
    سخاوت کرم بخشش
  1. مترادف:
    امساک خست زفتی لئامت مال‌پرستی
  1. مترادف:
    بخیل بودن

ارجاع به لغت بخل

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بخل» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بخل

لغات نزدیک بخل

پیشنهاد بهبود معانی