bad, evil, ill, vile, immoral, mal-, wicked
bad
evil
ill
vile
immoral
mal-
wicked
یک آدم بد
a wicked person
هوای بد
bad weather
bad, inferior, evil, vicious, crummy, the bad
bad
inferior
evil
vicious
crummy
the bad
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
بد و خوب را از هم تشخیص دادن
to distinguish between good and evil
خوب و بد
good and evil
badly, awfully, ill, poorly
badly
awfully
ill
poorly
خیلی بد آواز خواند
he sang very badly
چرا اینقدر بد رانندگی میکنی؟
why do you drive so badly?
combining form meaning bad-, mal-, ill-
combining form meaning bad-
mal-
ill-
بدرفتار
evil doer
بداقبال
ill-fated
بدجنس
evil-natured, mean, base
horrid, wicked, nasty
horrid
wicked
nasty
bungle
bungle
frigging
frigging
عامیانه devilish, dreadful, fearful, fearfully, flyblown, hellish, horrible, ropy, terrible, tough, unholy, villainous, cheesy, stinking, no-good, shit, yucky, naff
devilish
dreadful
fearful
fearfully
flyblown
hellish
horrible
ropy
terrible
tough
unholy
villainous
cheesy
stinking
no-good
shit
yucky
naff
dirty
dirty
کلمهی «بد» در زبان انگلیسی به Bad ترجمه میشود.
«بد» صفتی است که برای توصیف چیزی استفاده میشود که کیفیت، عملکرد یا اثر منفی دارد. این واژه میتواند به اشیاء، رفتارها، شرایط یا اتفاقات نسبت داده شود و نشاندهندهی عدم رضایت، ضرر یا نقص در عملکرد است. به عبارت دیگر، وقتی چیزی بد نامیده میشود، معمولاً باعث نارضایتی، خطر یا تجربهی منفی میشود و اغلب با مفهوم آسیب یا ناکارآمدی همراه است.
در زندگی روزمره، واژهی «بد» برای قضاوت یا ارزیابی استفاده میشود. افراد معمولاً شرایط، رفتار یا محصولات را بر اساس اثرات آنها بر خود یا محیط پیرامونشان «خوب» یا «بد» میدانند. به عنوان مثال، یک غذای خراب، رفتار ناپسند یا تجربهای ناخوشایند، همگی میتوانند با واژهی بد توصیف شوند. این استفاده کمک میکند تا مفاهیم منفی یا خطرناک به سرعت منتقل و شناسایی شوند.
«بد» علاوه بر کاربرد روزمره، در زمینهی روانشناسی و اخلاق نیز اهمیت دارد. رفتارهای بد ممکن است نشاندهندهی نقص در اخلاق، تربیت یا کنترل هیجانی فرد باشند و اغلب پیامدهایی بر روابط اجتماعی، اعتماد و تعاملات انسانی دارند. درک و شناسایی رفتارهای بد و تلاش برای اصلاح آنها میتواند به بهبود روابط و محیط اجتماعی کمک کند.
در هنر و ادبیات، مفهوم «بد» نقش مهمی در ایجاد تضاد و پیشبرد داستان دارد. نویسندگان و شاعران با توصیف شخصیتها، اتفاقات یا شرایط بد، تضاد با عناصر مثبت را برجسته میکنند و روایت را پویا و جذاب میسازند. این کاربرد نشان میدهد که «بد» نه تنها یک قضاوت اخلاقی یا عملی است، بلکه ابزاری برای بیان معنا و ایجاد تأثیر در مخاطب نیز محسوب میشود.
«بد» مفهومی چندبعدی است که هم جنبهی عملی و روزمره دارد و هم جنبههای روانشناختی، اخلاقی و هنری. این واژه به ما امکان میدهد تا نقص، آسیب یا اثرات منفی را شناسایی کنیم و با آنها برخورد مناسب داشته باشیم. درک درست مفهوم «بد» و تفاوت آن با حالتهای موقتی یا نسبی، به تصمیمگیری بهتر و رفتارهای مؤثرتر در زندگی کمک میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «بد» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بد