فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

برآمدگی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • برجستگی
  • فونتیک فارسی

    baraamadegi
  • اسم
    projection, knob, protuberance, hump, protrusion, bulge, prominence, rise, apse, excrescence, node, overhang
    • - برآمدگی شکم زن آبستن

    • - the bulge of a pregnant woman's stomach
    • - برآمدگی فرش جای دریچه‌ی مخفی را آشکار کرد.

    • - The bulge in the carpet revealed the location of the hidden trapdoor.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد برآمدگی

ارجاع به لغت برآمدگی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «برآمدگی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/برآمدگی

لغات نزدیک برآمدگی

پیشنهاد بهبود معانی