امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

تورم به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

ورم

فونتیک فارسی

tavarrom
اسم
swelling, inflation, turgidity, turgidness, swell, inflammation, edema, puffiness, bulge, protuberance

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

- با نگرانی تورم را با انگشتش معاینه کرد.

- He probed the swelling anxiously with his finger.

- دارو تورم پوست را بهبود می‌بخشد.

- The drugs reduce the inflammation in the skin.
افزایش قیمت‌ها و کاهش ارزش پول

فونتیک فارسی

tavarrom
اسم
اقتصاد inflation

- نرخ تورم به‌ سرعت افزایش می‌یابد.

- The rate of inflation is accelerating fast.

- تورم اقتصاد کشور را فلج کرده بود.

- Inflation had crippled the country's economy.

- تورم را مهار کردن

- to control inflation
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تورم

  1. مترادف:
    آماس انتفاخ برآمدگی نفخ ورم
  1. مترادف:
    آماس کردن ورم کرن آماسیدن
  1. مترادف:
    افزایش غیرمعقول قیمت‌ها

ارجاع به لغت تورم

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تورم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تورم

لغات نزدیک تورم

پیشنهاد بهبود معانی