snow
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
در برخی جاها برف انباشته شده است.
In some places the snow has become drifty.
برف خیابانها را پوشانده بود.
Snow had carpeted the streets.
جسد او را از زیر برف درآوردند.
They dug his body out of the snow.
کلمهی «برف» در زبان انگلیسی معادل snow است.
برف نوعی بارش جوی است که از ذرات یخ تشکیل شده و هنگامی شکل میگیرد که بخار آب در ابرها منجمد شده و به شکل بلورهای یخی به زمین میرسد. این بلورها معمولاً به شکلهای زیبا و متنوعی دیده میشوند که هر کدام ساختار هندسی خاص خود را دارند. وقتی دمای هوا به زیر صفر درجه سلسیوس برسد، بارش باران تبدیل به برف میشود.
برف نقش مهمی در چرخه آب و آبوهوای کره زمین دارد. پوشش برفی زمستانی در بسیاری از مناطق، ذخیرهای طبیعی از آب محسوب میشود که در فصل بهار با ذوب شدنش، منابع آب را تامین میکند. همچنین برف در بسیاری از فرهنگها و هنرها نماد پاکی، سکوت و تازگی است و در زمستانها مناظر زیبا و خاصی ایجاد میکند که بسیاری از مردم از آن لذت میبرند.
ندگی روزمره در مناطقی که برف میبارد تحت تأثیر آن قرار میگیرد؛ تردد و حملونقل ممکن است با مشکلاتی روبرو شود، اما در عین حال برف فرصتی برای ورزشهای زمستانی مانند اسکی، اسنوبورد و بازیهای برفی فراهم میآورد. همچنین برف در بسیاری از داستانها و افسانهها به عنوان عنصری جادویی یا چالشبرانگیز نقش ایفا میکند.
«برف» یک پدیدهی طبیعی است که هم به شکل ظاهری و هم به لحاظ زیستمحیطی و فرهنگی اهمیت زیادی دارد و زندگی بشر و طبیعت را تحت تأثیر قرار میدهد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «برف» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/برف