آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

بزدل به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم صفت
فونتیک فارسی / bozdel /

coward, chicken-hearted, timorous, pusillanimous, fainthearted, gutless, lily-livered, chicken-livered, cowardly, timid, chicken, faint-hearted, yellow-belly

coward

chicken-hearted

timorous

pusillanimous

fainthearted

gutless

lily-livered

chicken-livered

cowardly

timid

chicken

faint-hearted

yellow-belly

ترسو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

یک ژنرال بزدل

a cowardly general

او آن‌قدر بزدل بود که نمی‌توانست با رئیسش در مورد این رفتار ناعادلانه مقابله کند.

He was too lily-livered to confront his boss about the unfair treatment.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بزدل

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

ارجاع به لغت بزدل

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بزدل» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بزدل

لغات نزدیک بزدل

پیشنهاد بهبود معانی