آخرین به‌روزرسانی:

ترسو به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

بزدل، بی‌دل و جرات

فونتیک فارسی

tarsoo
اسم صفت

timid, coward, cowardly, pusillanimous, timorous, chicken-hearted, fearful, scary, fainthearted, lily-livered

آدم دلیر فقط یکبار می‌میرد - آدم ترسو هزار بار!

The brave die only once, the cowardly a thousand times!

افسران ترسو تنزل رتبه یافتند.

Cowardly officers were downgraded.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

تاریخ از او به عنوان یک فرمانده ترسو یاد خواهد کرد.

He will go down in history as a cowardly commander.

عامیانه scary, yellow, yellow-belly

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

old woman

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ترسو

  1. مترادف:
    بددل بزدل بی‌جگر بیمناک ترسنده جبان ضعیف‌دل جبون خایف کم‌جرات کم‌دل مستوحش متوحش
    متضاد:
    شجاع نترس بی‌پروا شیردل

ارجاع به لغت ترسو

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ترسو» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ترسو

لغات نزدیک ترسو

پیشنهاد بهبود معانی