آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: یکشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۴

    بستری شدن به انگلیسی

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    فعل لازم
    فونتیک فارسی / bastari shodan /

    to be confined to bed, to become bedridden

    to be confined to bed

    to become bedridden

    ناخوش شدن، در اثر بیماری در بستر خوابیدن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    قبل از اینکه بستری شود تصمیم گرفت به هاوایی برود.

    Before he became bedridden, he decided to go to Hawaii

    در اثر آنفلوانزا بستری شد.

    She was confined to bed with the flu.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد بستری شدن

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    بستری‌گشتن بیمار شدن مریض شدن ناخوش گردیدن

    سوال‌های رایج بستری شدن

    بستری شدن به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «بستری شدن» در زبان انگلیسی به hospitalization ترجمه می‌شود.

    «بستری شدن» به معنای پذیرش یک فرد در بیمارستان یا مرکز درمانی برای مراقبت پزشکی و دریافت درمان‌های لازم است. این فرآیند معمولاً زمانی اتفاق می‌افتد که وضعیت جسمی یا روانی فرد نیازمند نظارت مداوم، درمان تخصصی یا انجام آزمایش‌ها و عمل‌های پزشکی باشد که در خانه یا مراکز سرپایی امکان‌پذیر نیست. بستری شدن نشان‌دهنده‌ی اهمیت سلامت فرد و ضرورت دریافت مراقبت‌های تخصصی است.

    در زندگی روزمره، بستری شدن می‌تواند تجربه‌ای استرس‌زا و همراه با نگرانی باشد، هم برای بیمار و هم برای خانواده او. این وضعیت نیازمند آمادگی، همکاری با کادر درمان و رعایت دستورالعمل‌های پزشکی است. بیمارانی که بستری می‌شوند، معمولاً تحت نظارت مداوم پزشکان و پرستاران قرار می‌گیرند و دریافت دارو، مراقبت‌های پرستاری و آزمایش‌های دوره‌ای به حفظ سلامت و بهبود سریع‌تر آن‌ها کمک می‌کند.

    بستری شدن در حوزه پزشکی و بهداشتی اهمیت زیادی دارد، زیرا امکان تشخیص دقیق‌تر بیماری، کنترل علائم و جلوگیری از عوارض جدی را فراهم می‌کند. بیمارانی که نیاز به جراحی، درمان‌های تخصصی یا مراقبت‌های طولانی‌مدت دارند، از طریق بستری شدن می‌توانند تحت مراقبت‌های منظم قرار گیرند و به بهبود وضعیت خود امید داشته باشند. این فرآیند همچنین به متخصصان پزشکی امکان می‌دهد تا روند درمان را بهتر پیگیری و تنظیم کنند.

    از لحاظ روانشناختی، بستری شدن می‌تواند تجربه‌ای چالش‌برانگیز باشد. تغییر محیط زندگی روزمره، حضور در فضای بیمارستان و محدودیت در فعالیت‌های شخصی ممکن است احساس اضطراب یا ناراحتی ایجاد کند. با این حال، آگاهی از مزایای درمان تخصصی، حمایت خانواده و تعامل مثبت با کادر درمان، می‌تواند تجربه بستری شدن را برای بیمار قابل تحمل‌تر و حتی مفیدتر نماید.

    «بستری شدن» فرآیندی ضروری در مراقبت‌های پزشکی است که نقش حیاتی در حفظ سلامت و بهبود بیماران دارد. این واژه نه تنها بیانگر نیاز به مراقبت تخصصی است، بلکه نماد توجه به سلامت، پیشگیری از عوارض و ارزش اهمیت دادن به جسم و زندگی افراد می‌باشد. مدیریت صحیح این فرآیند و همراهی بیمار با کادر درمان می‌تواند نقش تعیین‌کننده‌ای در روند بهبود و کیفیت زندگی پس از درمان داشته باشد.

    ارجاع به لغت بستری شدن

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «بستری شدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بستری شدن

    لغات نزدیک بستری شدن

    • - بستری
    • - بستری بودن در بیمارستان
    • - بستری شدن
    • - بستری شدن در بیمارستان
    • - بستری کردن
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    interceptor into ironically isn't it looks like it takes two to tango item of news I've Jan jat jaw JK jupiter judicable juggler قانون‌گذاری قیمومت غنج ارجاع ارزش‌گذاری ارغنون نصیب نغمه نغمه‌سرا نغمه‌خوان مقننه کارگزاری مغفرت تغافل کامکار
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.