آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

بلوغ به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / boloogh /

puberty, maturity, pubescence, adolescence

puberty

maturity

pubescence

adolescence

بالغ‌شدگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

او به بلوغ رسید.

He reached maturity.

بلوغ پسر جوان از رفتار پرمسئولیتش مشخص بود.

The maturity of the young boy was evident in his responsible behavior.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بلوغ

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

ارجاع به لغت بلوغ

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بلوغ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بلوغ

لغات نزدیک بلوغ

پیشنهاد بهبود معانی