امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

رشد به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

نمو

فونتیک فارسی

roshd
اسم
growth

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

- رشد بینشی کودک

- a child's conceptual growth

- کود رشد گیاه را سریع‌تر می‌کند.

- Fertilizers speed the growth of plants.
افزایش

فونتیک فارسی

roshd
اسم
increase, swell, swelling, increment, accretion

- باید رشد جمعیت جهان را کنترل کنیم.

- We must control the increase in world population.

- رشد درآمد کشاورزان امیدبخش خواهد بود.

- The increase in farmers' income will be promising.
پیشرفت

فونتیک فارسی

roshd
اسم
development, expansion, enlargement

- رشد فکری

- mental development

- رشد علم در نیم‌قرن گذشته شگفت‌انگیز بوده است.

- The development of science in the last half century has been astounding.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد رشد

  1. مترادف:
    رویش نشو نمو
  1. مترادف:
    بلوغ کمال
  1. مترادف:
    صلاح هدایت

ارجاع به لغت رشد

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «رشد» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/رشد

لغات نزدیک رشد

پیشنهاد بهبود معانی