ترجمه و بهبود متون فارسی و انگلیسی با استفاده از هوش مصنوعی (AI)

نمو به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • رویش
  • فونتیک فارسی

    nemov(v)
  • اسم
    growth, shooting up, sprouting, blooming, germination, pullulation, burgeoning
    • - این کود نمو گیاهان را تندتر می‌کند.

    • - This fertilizer accelerates the growth of plants.
    • - نمو دانه‌ی گیاه در خاک

    • - the germination of a plant seed in the soil
  • رشد، تکامل، پیشرفت
  • فونتیک فارسی

    nemov(v)
  • اسم
    progress, expansion, advancement, enlargement, proliferation, extension, increase, development, waxing
    • - سازگاری گیاهان با اقلیم‌های مختلف عامل مهمی در رشد و نمو آن‌ها محسوب می‌شود.

    • - The acclimatization of plants to different climates is an important factor in their growth and development.
    • - نمو اقتصاد شاخص کلیدی موفقیت یک کشور است.

    • - The development of the economy is a key indicator of a country's success.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد نمو

ارجاع به لغت نمو

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «نمو» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ تیر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/نمو

لغات نزدیک نمو

پیشنهاد بهبود معانی