guidance, steerage, direction, leadership, instruction
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
هدایت کردن
to direct, to lead
قبل از پرواز باید عیوب دستگاه هدایت موشک را برطرف کنند.
Before the flight, they have to get the bugs out of the missile's guidance system.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «هدایت» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/هدایت