آخرین به‌روزرسانی:

هدایت به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / hedaayat /

guidance, steerage, direction, leadership, instruction

راهنمایی، ارشاد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

هدایت کردن

to direct, to lead

قبل از پرواز باید عیوب دستگاه هدایت موشک را برطرف کنند.

Before the flight, they have to get the bugs out of the missile's guidance system.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد هدایت

  1. مترادف:
    ارشاد دلالت راهنمونی راهنمایی هدی
    متضاد:
    اضلال

ارجاع به لغت هدایت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «هدایت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/هدایت

لغات نزدیک هدایت

پیشنهاد بهبود معانی