امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

بینندگان به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

تماشاگران

فونتیک فارسی

binandegaan
اسم جمع
audience, crowd, viewers, watchers, beholders, spectators, onlookers

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

- تصادف خودرو در حالت آهسته ضبط شد و به بینندگان امکان داد تا تمام جزئیات برخورد را ببینند.

- The car crash was captured in slow motion, allowing the viewers to see every detail of the impact.

- غروب زیبا حس حیرت را در بینندگان ایجاد کرد.

- The beautiful sunset struck a sense of awe in the onlookers.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت بینندگان

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بینندگان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/بینندگان

لغات نزدیک بینندگان

پیشنهاد بهبود معانی