آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: جمعه ۳ مرداد ۱۴۰۴

    بی‌حس به انگلیسی

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    صفت
    فونتیک فارسی / bihess /

    insensible, insensate, unfeeling, numb, insentient, torpid, anesthetized

    insensible

    insensate

    unfeeling

    numb

    insentient

    torpid

    anesthetized

    بدون احساس

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    انگشتانم از سرما بی‌حس شدند.

    My fingers went numb from the cold.

    پاسخ بی‌حس او به این فاجعه همه را شوکه کرد.

    His unfeeling response to the tragedy shocked everyone.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد بی‌حس

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    بی‌حال کرخت وارفته
    متضاد:
    پرتوان

    سوال‌های رایج بی‌حس

    بی‌حس به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «بی‌حس» در زبان انگلیسی به numb ترجمه می‌شود.

    بی‌حس به فردی گفته می‌شود که احساس فیزیکی یا عاطفی خود را از دست می‌دهد. این واژه می‌تواند هم در بُعد جسمانی به‌کار رود و هم در بُعد روانی. در بُعد جسمی، بی‌حسی معمولاً به‌معنای از دست رفتن توان درک لمس، فشار یا درد در یک نقطه از بدن است؛ حالتی که ممکن است به‌دلیل سرما، ضربه، بیماری‌های عصبی یا داروهای بی‌حسی رخ دهد. در بُعد روانی، بی‌حسی حالتی است که در آن فرد دیگر نمی‌تواند احساساتی مانند شادی، اندوه، عشق یا خشم را تجربه کند، یا واکنشی نسبت به آن‌ها نشان دهد.

    از منظر پزشکی، بی‌حسی جسمی ممکن است نشانه‌ای از مشکلات عصبی باشد. اختلالاتی مانند نوروپاتی محیطی، ام‌اس، دیسک کمر یا سکته‌های مغزی می‌توانند باعث بی‌حسی در اندام‌ها شوند. پزشکان برای تشخیص دقیق علت بی‌حسی، معمولاً بررسی‌هایی مانند معاینه‌ی عصبی، آزمایش خون یا تصویربرداری انجام می‌دهند. درمان بی‌حسی نیز بسته به علت آن، ممکن است شامل دارو، فیزیوتراپی یا مداخلات پزشکی پیچیده‌تر باشد.

    در بُعد روانی، بی‌حسی اغلب یکی از نشانه‌های افسردگی شدید، اضطراب مزمن یا اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) است. افرادی که دچار این نوع بی‌حسی می‌شوند، ممکن است دیگر توان لذت‌بردن از فعالیت‌هایی که قبلاً برایشان لذت‌بخش بوده را نداشته باشند. آن‌ها معمولاً احساس می‌کنند از دنیا جدا شده‌اند، واکنش احساسی نسبت به اطرافیان ندارند، و نوعی خلأ یا خالی بودن درونی را تجربه می‌کنند. این نوع بی‌حسی به‌ویژه برای فرد آزاردهنده است، چون با خود نوعی بیگانگی از خود و دیگران به همراه دارد.

    در زندگی روزمره نیز ممکن است لحظاتی از بی‌حسی موقت را تجربه کنیم. مثلاً پس از یک خبر ناگهانی و سنگین، ذهن و بدن برای لحظاتی به‌حالت دفاعی درمی‌آیند و فرد دچار نوعی کرختی احساسی یا جسمی می‌شود. این واکنش موقت گاهی مکانیسمی طبیعی برای مقابله با شوک یا درد شدید است، اما اگر تداوم یابد، می‌تواند نیازمند مداخله‌ی روان‌شناختی باشد.

    در ادبیات، واژه‌ی «بی‌حس» گاه استعاره‌ای از انجماد روحی، بی‌تفاوتی یا خستگی عاطفی است. نویسندگان از این واژه برای توصیف شخصیت‌هایی استفاده می‌کنند که پس از تجربه‌ی تلخی‌های مکرر، دیگر توان تجربه‌ی احساسات را ندارند. در چنین متونی، بی‌حسی نه‌تنها نشانه‌ی یک حالت روانی، بلکه تصویری از زخم‌های عمیق انسانی است که فرد را از درون تهی کرده‌اند. «بی‌حسی» تنها یک وضعیت فیزیکی یا روانی نیست، بلکه نمادی از درد، انزوا و فروپاشی درونی نیز می‌تواند باشد.

    ارجاع به لغت بی‌حس

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «بی‌حس» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بی‌حس

    لغات نزدیک بی‌حس

    • - بی حرمتی کردن به مقدسات
    • - بی حرمتی نسبت به مقدسات
    • - بی‌حس
    • - بی حس سازی
    • - بی‌حس شدن
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    conversationalist copilot cornerstone cornstarch eid al-adha eleventh eliot elude emergence emergent empathetic empowerment ethics evan even-tempered پرورش ایاب و ذهاب راسخ رسوخ رشک رشک بردن رعیت رفعت روزن رهگذر زادبوم زرتشت زرشک زرشکی ساروج
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.