advertisement, propaganda, promotion, publicity, plug, advertising, exposure, agitation, build up, propagation
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
با تبلیغ مردم را راغب به خرید میکنند.
Through advertising, they convince people to buy.
تبلیغ بازرگانی وسیلهای برای افزایش فروش است.
Commercial advertising is a device for stimulating sales.
ما اثر تبلیغات آنها را با تبلیغ متقابل خنثی کردیم.
We neutralized the effects of their propaganda with counter-propaganda.
کلمهی «تبلیغ» در زبان انگلیسی به "advertisement" یا "advertising" ترجمه میشود و به فرایندی گفته میشود که در آن کالا، خدمات، ایده یا برند به صورت هدفمند معرفی و معرفی میشود تا توجه مخاطبان جلب شود و آنها ترغیب به خرید یا استفاده شوند. تبلیغ یکی از بخشهای مهم بازاریابی است که با استفاده از روشها و رسانههای مختلف تلاش میکند پیام مشخصی را به گروه هدف منتقل کند.
تبلیغ میتواند به شکلهای متنوعی انجام شود؛ از تبلیغات تلویزیونی، رادیویی، چاپی، آنلاین و رسانههای اجتماعی گرفته تا بیلبوردها، پیامکها و حتی تبلیغات دهان به دهان. هدف اصلی تبلیغ افزایش شناخت محصول یا خدمت، ایجاد علاقه در مشتریان بالقوه و در نهایت افزایش فروش است. همچنین تبلیغ میتواند به تقویت جایگاه برند در ذهن مخاطب کمک کند و باعث وفاداری مشتریان شود.
برای موفقیت تبلیغ، عوامل مختلفی مثل شناخت دقیق بازار هدف، انتخاب رسانه مناسب، پیام رسانی قوی و خلاقانه، و تحلیل نتایج اهمیت دارند. تبلیغات معمولاً با استفاده از تکنیکهای روانشناسی مثل ایجاد نیاز، تحریک احساسات، یا ارائه تخفیفها و پیشنهادهای ویژه طراحی میشوند تا بیشترین تاثیر را داشته باشند.
تبلیغ علاوه بر جنبههای تجاری، در حوزههای اجتماعی و فرهنگی نیز کاربرد دارد؛ مثلاً تبلیغات برای ترویج رفتارهای سالم، آگاهیبخشی درباره مسائل محیط زیستی یا کمپینهای اجتماعی انجام میشود که هدف آنها تغییر نگرشها و رفتارهای جامعه است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «تبلیغ» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تبلیغ