آیکن بنر

فقط تا پایان امروز - تا 50% تخفیف برای خرید اشتراک هوش مصنوعی

فقط تا پایان امروز - تا 50% تخفیف خرید AI

اعمال کد تخفیف
آخرین به‌روزرسانی:

تری به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / tari /

wetness, moisture, moistness, humidity

wetness

moisture

moistness

humidity

خیسی

او تری رنگ را روی بوم نقاشی احساس می‌کرد.

She could feel the wetness of the paint on the canvas.

کفش‌هایش به خاطر تری علف خراب شده بودند.

His shoes were ruined by the wetness of the grass.

اسم
فونتیک فارسی / tari /

freshness

freshness

تازگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

تری هوای صبحگاهی به روحم طراوت بخشید.

The freshness of the morning air rejuvenated my spirits.

تری گل‌های باغ خیره‌کننده بود.

The freshness of the flowers in the garden was breathtaking.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تری

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

ارجاع به لغت تری

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تری» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تری

لغات نزدیک تری

پیشنهاد بهبود معانی