آخرین به‌روزرسانی:

تسویه‌حساب به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

ایجاد تعادل و موازنه در حساب

فونتیک فارسی

tasviyehesaab
اسم

reckoning, reckon, balancing, tally, tote up, settlement of accounts

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

اشتباهات گذشته او را به دام انداخت و منجر به یک تسویه‌حساب شخصی شد.

Her past mistakes caught up with her, leading to a personal reckoning.

تسویه‌حساب‌ها چندین تناقض را نشان داد.

The balancings revealed several discrepancies.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت تسویه‌حساب

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تسویه‌حساب» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تسویه‌حساب

لغات نزدیک تسویه‌حساب

پیشنهاد بهبود معانی