امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

تشنج به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

انقباض غیرارادی اعضای بدن

فونتیک فارسی

tashannoj
اسم
پزشکی paroxysm, furor, spasm, fit, tumult, convulsion, commotion

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

- آسم همراه با تشنج

- convulsive asthma

- بیمار تشنج شدیدی را تجربه کرد.

- The patient experienced a severe convulsion.
آشفتگی، تنش

فونتیک فارسی

tashannoj
اسم
tension, convulsion, turmoil, commotion, disturbance, agitation, tumult

- تشنج بین دو کشور محسوس بود.

- The tension between the two countries was palpable.

- لطیفه‌هایش از شدت تشنج کاست.

- Her jokes helped to relieve the tension.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تشنج

  1. مترادف:
    جنبش لرزه
    متضاد:
    سکون

ارجاع به لغت تشنج

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تشنج» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تشنج

لغات نزدیک تشنج

پیشنهاد بهبود معانی