به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

تشنج به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • انقباض غیرارادی اعضای بدن
  • فونتیک فارسی

    tashannoj
  • اسم
    پزشکی paroxysm, furor, spasm, fit, tumult, convulsion, commotion
    • - آسم همراه با تشنج

    • - convulsive asthma
    • - بیمار تشنج شدیدی را تجربه کرد.

    • - The patient experienced a severe convulsion.
  • آشفتگی، تنش
  • فونتیک فارسی

    tashannoj
  • اسم
    tension, convulsion, turmoil, commotion, disturbance, agitation, tumult
    • - تشنج بین دو کشور محسوس بود.

    • - The tension between the two countries was palpable.
    • - لطیفه‌هایش از شدت تشنج کاست.

    • - Her jokes helped to relieve the tension.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد تشنج

ارجاع به لغت تشنج

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تشنج» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تشنج

لغات نزدیک تشنج

پیشنهاد بهبود معانی