آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: سه‌شنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۴

    تقریبا به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    قید
    فونتیک فارسی / taghriban /

    nearly, almost, more or less, around, near, approximately, about, rather, nigh, well-nigh, circa, some, round, close, roughly, virtually

    nearly

    almost

    more or less

    around

    near

    approximately

    about

    rather

    nigh

    well-nigh

    circa

    some

    round

    close

    roughly

    virtually

    کمابیش، قریب به، نزدیک به

    اهرم به ما کمک می‌کند تا تقریبا هر چیزی را بلند کنیم.

    Leverage enables us to lift almost anything.

    تقریبا صفر

    almost nil

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    ساعت تقریبا سه است.

    The approximate time is three o'clock.

    عامیانه around, literally

    around

    literally

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    سوال‌های رایج تقریبا

    تقریباً به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «تقریباً» در زبان انگلیسی به approximately ترجمه می‌شود.

    «تقریباً» واژه‌ای است که برای بیان حدود یا نزدیک بودن یک مقدار، عدد، زمان یا هر کمیت دیگر به مقدار مشخصی به‌کار می‌رود. این کلمه نشان‌دهنده عدم قطعیت کامل در بیان یک مقدار است، اما به گونه‌ای است که فاصله‌ی بین مقدار واقعی و مقدار بیان‌شده بسیار کم یا ناچیز فرض می‌شود. کاربرد «تقریباً» در زبان فارسی معمولاً به منظور بیان تخمین یا حدس منطقی و معقول انجام می‌گیرد و باعث می‌شود سخن گوینده دقیق، اما غیرقطعی باشد.

    استفاده از «تقریباً» در نوشتارهای علمی، فنی و روزمره رایج است؛ زیرا در بسیاری از موارد بیان اعداد و اطلاعات با دقت صددرصد امکان‌پذیر نیست یا ضرورت ندارد. برای نمونه، در آماری که به مخاطب ارائه می‌شود، گفته می‌شود: «تقریباً ۷۰ درصد افراد این ویژگی را دارند»، که نشان می‌دهد عدد بیان شده برآوردی است و ممکن است تفاوت‌های اندکی داشته باشد، اما کلیت و جهت مطلب حفظ می‌شود.

    از نظر معنایی، «تقریباً» تأکید بر نزدیکی و اطمینان نسبی دارد و در عین حال، فضای خطا و احتمال تغییر را نیز در نظر می‌گیرد. این ویژگی سبب می‌شود که در مکالمات رسمی، گزارش‌های تحقیقاتی و حتی متون ادبی، این واژه به‌عنوان ابزاری برای انتقال واقعیت به شکل قابل قبول و قابل فهم به کار رود، بدون آنکه گوینده یا نویسنده را به اشتباه یا ادعای غیرواقعی متهم کند.

    در زبان انگلیسی، معادل «تقریباً»، یعنی approximately، نقش مشابهی دارد و در انواع متون و موقعیت‌های رسمی و غیررسمی استفاده می‌شود. علاوه بر آن، واژگان دیگری مانند about، nearly و roughly نیز در مواردی به‌جای «تقریباً» به‌کار می‌روند که هرکدام درجاتی از دقت و رسمیت متفاوت دارند. انتخاب صحیح این واژگان بستگی به لحن و هدف سخن دارد.

    «تقریباً» نشان‌دهنده انعطاف‌پذیری در بیان است و به گوینده این امکان را می‌دهد که واقعیت را به شکلی نزدیک به حقیقت، اما بدون ضرورت به اعداد و ارقام قطعی، منتقل کند. این ویژگی، به‌ویژه در شرایطی که داده‌ها یا اطلاعات کامل در دسترس نیست، از اهمیت زیادی برخوردار است و باعث می‌شود ارتباطات انسانی روان‌تر و واقع‌بینانه‌تر انجام شود.

    ارجاع به لغت تقریبا

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «تقریبا» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تقریبا

    لغات نزدیک تقریبا

    • - تقرب
    • - تقرح
    • - تقریبا
    • - تقریبا خاکستری
    • - تقریبا درست
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tend I'm afraid so vehemently long-running disagreement respectfully disagree reach a compromise i imminently eventful instead initiation instinctively insufficient غلتان غذا قلیان قورت غوره غیظ فائض فطرت فراق فصیح فضول التزام فهرست قانون‌گذار قانون گذاری کردن
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.