aversion, dislike, hatred, odium, disgust, hate, antipathy, rancor, repugnance, detestation, loathing, abhorrence, abomination
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
تنفر او تبدیل به محبت شد.
Her hatred changed to affection.
او با تنفر به ما نگاه کرد.
She looked at us with hatred.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «تنفر» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تنفر