آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: شنبه ۵ مهر ۱۴۰۴

    میل به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / meyl /

    desire, inclination, tendency, leaning, lean, slant, obliquity, pleasure, wish, liking, wanting, willingness, readiness, disposition, will, relish, proclivity, fancy, slope, desideration, craving, yen, longing, trend, drift, tenor, propensity, bent, liking, foundness, appetite, stomach

    desire

    inclination

    tendency

    leaning

    lean

    slant

    obliquity

    pleasure

    wish

    liking

    wanting

    willingness

    readiness

    disposition

    will

    relish

    proclivity

    fancy

    slope

    desideration

    craving

    yen

    longing

    trend

    drift

    tenor

    propensity

    bent

    liking

    foundness

    appetite

    stomach

    خواست، تمایل

    مردم ازطریق تظاهرات خیابانی میل خود را نسبت به آزادی بیشتر ابراز کردند.

    Through street demonstrations people expressed their desire for more freedom.

    او میل زیادی به رشته‌ی پزشکی داشت.

    She had a strong leaning toward medicine.

    اسم
    فونتیک فارسی / mil /

    knitting needle, probe, bar, axle, rod, shaft

    knitting needle

    probe

    bar

    axle

    rod

    shaft

    میله‌ی باریک

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    او میل را برداشت تا شال جدیدش را شروع کند.

    She picked up the knitting needle to start her new scarf.

    میل فلزی نازک وارد دستگاه شد.

    A thin metal probe was inserted into the machine.

    اسم
    فونتیک فارسی / mil /

    پزشکی catheter

    catheter

    سوند

    پزشک میل را برای تخلیه‌ی مثانه‌ی بیمار وارد کرد.

    The doctor inserted a catheter to drain the patient's bladder.

    پرستار برای جلوگیری از عفونت میل را تعویض کرد.

    The nurse changed the catheter to prevent infection.

    اسم
    فونتیک فارسی / mil /

    ramrod

    ramrod

    وسیله‌ای با نوک تیز، سمبه

    او از میل برای تمیز کردن لوله‌ی تفنگ خود استفاده کرد.

    He used the ramrod to clean the barrel of his rifle.

    او یک میل فلزی در کیت شکار خود حمل می‌کرد.

    He carried a metal ramrod in his hunting kit.

    اسم
    فونتیک فارسی / mil /

    mile

    mile

    واحد طول

    پارک فقط یک میل از اینجا فاصله دارد.

    The park is just one mile away from here.

    طول رودخانه حدود ده میل است.

    The river is about ten miles long.

    اسم
    فونتیک فارسی / mil /

    obelisk tower

    obelisk tower

    برج یادبود

    گردشگران از حکاکی‌های پیچیده‌ی روی میل تحسین کردند.

    Tourists admired the intricate carvings on the obelisk tower.

    در غروب، میل سایه‌ی بلندی روی بیابان انداخت.

    At sunset, the obelisk tower cast a long shadow across the desert.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد میل

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    آرزو آهنگ اشتیاق التفات انحراف تلنگ تمایل توجه حب خواست کام خواست خواهش داعیه رغبت شهوت علاقه عنایت قصد گرایش محبت مشیت نیت هوس هوی
    متضاد:
    بیزاری نفرت

    ارجاع به لغت میل

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «میل» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/میل

    لغات نزدیک میل

    • - میگو
    • - میگوی درشت و متمایل به سبز
    • - میل
    • - میل انگیز
    • - میل بادامک
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    log on loki long-distance long opening hours longtime merci merciful metrical mildly missy needless newsstand nexus nighttime nighty-night میلیونر قورباغه موذن ایتالیا ضامن ضمانت ضمانت کردن ضمانت‌نامه تضمین تضمین کردن رضایت‌نامه عزم عزیمت عزیمت کردن متملق
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.