فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

تنور به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • کوره
  • فونتیک فارسی

    tanoor
  • اسم
    oven, tandoor, furnace
    • - اگر می‌خواهی میلیونر شوی، باید تا تنور داغ است نان را بچسبانی.

    • - If you want to become a millionaire, you must make hay while the sun shines.
    • - دیوارهای تنور

    • - walls of the furnace
  • زیرترین صدای مرد
  • فونتیک فارسی

    tenor
  • اسم
    موسیقی tenor
    • - جیک را راضی کردیم که تنور بخواند.

    • - We persuaded Jake to sing tenor.
    • - این آهنگ برای تنور زیادی پایین است.

    • - This song is too low for a tenor.
  • به اندازه ی یک
  • batch
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد تنور

ارجاع به لغت تنور

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تنور» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تنور

لغات نزدیک تنور

پیشنهاد بهبود معانی