fireplace, stove, hearth, grate, cookstove, oven, wood-burning stove, burner, range
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
روی اجاق مقدار زیادی از خاکستر جمع شده بود.
There was a pile of ashes on the hearth.
گرمای باقیماندهی اجاق، آشپزخانه را بهطرز غیرقابل تحملی داغ کرده بود.
The residual heat from the oven made the kitchen unbearably hot.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «اجاق» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/اجاق