آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: پنج‌شنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۴

    دم به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / dam /

    instant, moment, twinkle, twinkling, trice, minute, second, jiffy

    instant

    moment

    twinkle

    twinkling

    trice

    minute

    second

    jiffy

    لحظه

    دم مرگ

    at the instant of death

    هر دم

    each moment

    اسم
    فونتیک فارسی / dam /

    breath, draft, respiration

    breath

    draft

    respiration

    نفس

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    (عنصری) .... در دم اژدها و یشک پلنگ

    ... in the breath of a dragon and the fang of a tiger

    دم ازطریق شکاف‌ها وارد اتاق شد.

    A draft entered the room through the cracks.

    اسم
    فونتیک فارسی / dam /

    edge, border, blade, margin

    edge

    border

    blade

    margin

    لبه

    شمشیر دو دم

    a double-edged sword

    دم نقاشی با ورق طلایی تزئین شده بود.

    The border of the painting was decorated with gold leaf.

    اسم
    فونتیک فارسی / dam /

    عامیانه fog, vapor, cloud, steaminess, fume

    fog

    vapor

    cloud

    steaminess

    fume

    بخار

    دم خود را در مه سرد می‌دیدم.

    I could see my breath in the cold fog.

    دم آب جوش آشپزخانه را پر کرد.

    The vapor from the boiling water filled the kitchen.

    اسم
    فونتیک فارسی / dam /

    bellows

    bellows

    تلمبه‌ی بادی آهنگری

    آهنگر از دم برای دمیدن هوا به داخل فورج (کوره‌ی آهنگری) استفاده می‌کرد.

    The blacksmith used the bellows to blow air into the forge.

    دم به افزایش دما درون کوره کمک کرد.

    The bellows helped increase the temperature inside the forge.

    قید
    فونتیک فارسی / dam /

    close, near, by, next to

    close

    near

    by

    next to

    بسیار نزدیک به چیزی

    تیم تا دم پیروزی پیش رفت.

    The team was close to victory.

    لطفاً در مواقع اضطراری دم دست بمان.

    Please keep near in case of emergency.

    اسم
    فونتیک فارسی / dam /

    blood

    blood

    خون

    فشار دم او بالاتر از حد نرمال بود.

    His blood pressure was higher than normal.

    دم برای انتقال اکسیژن به بدن ضروری است.

    Blood is essential for carrying oxygen to the body.

    اسم
    فونتیک فارسی / dom /

    گیاه‌شناسی stalk

    stalk

    ساقه

    دم گیاه ضخیم و محکم بود و برگ‌های سنگین را نگه می‌داشت.

    The stalk of the plant was thick and sturdy, supporting the heavy leaves.

    دم گل پس‌از طوفان خم شده بود.

    The stalk of the flower was bent after the storm.

    اسم
    فونتیک فارسی / dom /

    جانورشناسی tail, scut, cauda

    tail

    scut

    cauda

    قسمتی از پشت بدن بعضی از جانوران

    پرنده دم خود را می‌جنباند.

    The bird was flirting its tail.

    سگ دم خود را تکان می‌دهد.

    The dog moves its tail.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد دم

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    آن ثانیه حین زمان گاه لحظه لمحه وقت وقت هنگام
    متضاد:
    بازدم
    مترادف:
    باد هوا
    مترادف:
    بخار حرارت دما گرمی
    مترادف:
    پف ریح نفخه
    مترادف:
    دمش نفس
    مترادف:
    اجاق کوره
    مترادف:
    شهیق
    مترادف:
    آه
    مترادف:
    خون
    مترادف:
    دنبال کنار

    ارجاع به لغت دم

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «دم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دم

    لغات نزدیک دم

    • - دلیل و مدرک آوردن
    • - دلیله
    • - دم
    • - دم از بی پولی زدن
    • - دم از جنگ زدن
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    whisperer whether or not vet vocal tract venerableness v used ural exhaust unite in that case oval no matter any way you slice it upcoming غلبه غلو کردن قلوه‌سنگ قیلوله فغان صلیب حوالی حواله گل گوشت چرخ‌کرده بیغوله قیل‌وقال قدر قرابت غربت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.