second
هزار متر در هر ثانیه
a thousand meters per second
در کمتر از ده ثانیه
in less than ten seconds
گاهی چشمانش یکی دو ثانیه تار میشد.
Sometimes his eyes would glaze over for a second or two.
هندسه second (one-sixtieth of a degree)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
زاویه یک ثانیه بود.
The angle was just one-sixtieth of a degree.
تغییراتی به کوچکی ثانیه
changes as small as one-sixtieth of a degree
مجازی instant, moment, twinkling, jiffy
حتی یک ثانیه هم صبر نخواهم کرد!
I won't wait even for an instant!
بهتر کردن روز کسی فقط یک ثانیه زمان میبرد.
It only takes a moment to make someone's day better.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ثانیه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ثانیه