clothes, garment, dress, apparel, costume, attire, wearable
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
باید یک تنپوش زمستانی جدید بخرم چون پالتوی قدیمیام خیلی کهنه شده.
I need to buy a new winter garment because my old coat is too worn out.
او به دقت تنپوش را تا کرد و در کشو گذاشت.
He carefully folded the garment and placed it back in the drawer.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «تنپوش» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تنپوش