tempest, storm
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
کشور دارد یک توفان سیاسی دیگر را طی میکند.
The country is going through another political storm.
آشفتگی (توفان) اقتصادی
an economic storm
عشق آرامش میآورد، شهوت توفان مهیب است.
Love brings peace; lust is a violent storm.
توفان فعالیتهای بانکی
a fit of banking activities
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «توفان» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/توفان