فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

جراحی به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله

انجام عمل بر روی بیمار، برمان

فونتیک فارسی

jarraahi
اسم

surgery, surgical operation, operation

غده‌ی مغزی او جراحی لازم دارد.

his brain tumor will need surgery

مربوط به عمل بر روی بیمار، برمانی

فونتیک فارسی

jarraahi
صفت

surgical

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت جراحی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «جراحی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/جراحی

لغات نزدیک جراحی

پیشنهاد بهبود معانی