wound, sore, ulcer, cut, injury, laceration, unceration
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
فوت در اثر جراحتهای وارده در تصادف اتومبیل
death as a result of the injuries sustained in a car accident
جراحتش عمیق است.
his wound is deep
جراحت را با یک شی لبه تیز وارد آورده بودند.
The wound was inflicted with a sharp object.
شکل درست و معیار این واژه در زبان فارسی «جراحت» است. «جراحت» واژهای با ریشهی عربی است و در فارسی به معنای زخم، آسیب یا بریدگی در بدن به کار میرود؛ مثلاً: جراحت سطحی بود و نیاز به بخیه نداشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «جراحت» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/جراحت