wound, sore, ulcer, lesion, hurt, injury, ulceration, scratch, trauma, laceration, abrasion, gash, cut, gall, stab
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
زخم معده (در اثر زیادی شیرهی معده)
peptic ulcer
سر زخم بسته شده است.
The wound has closed.
زخم چرکی
an infected wound
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «زخم» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/زخم