زخم به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

خراش، جراحت

فونتیک فارسی

zakhm
اسم
wound, sore, ulcer, lesion, hurt, injury, ulceration, scratch, trauma, laceration, abrasion, gash, cut, gall, stab

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

- زخم معده (در اثر زیادی شیرهی معده)

- peptic ulcer

- سر زخم بسته شده است.

- The wound has closed.

- زخم چرکی

- an infected wound
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد زخم

ارجاع به لغت زخم

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «زخم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/زخم

لغات نزدیک زخم

پیشنهاد بهبود معانی