فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

جست‌وجوی بدنی کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

تفتیش بدنی کردن

فونتیک فارسی

jostojooye badani kardan
فعل متعدی

to frisk

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

نگهبان باید هر بازدیدکننده‌ای را قبل‌از ورود به ساختمان جست‌وجوی بدنی می‌کرد.

The security guard had to frisk every visitor before they entered the building.

افسر پلیس مظنون را برای هرگونه اسلحه یا کالای قاچاق بازرسی بدنی کرد.

The police officer frisked the suspect for any weapons or contraband.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت جست‌وجوی بدنی کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «جست‌وجوی بدنی کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/جست‌وجوی بدنی کردن

لغات نزدیک جست‌وجوی بدنی کردن

پیشنهاد بهبود معانی