rummage
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
پساز جستوجوی دقیق در جیبهایش، کلیدهای گمشدهاش را پیدا کرد.
After a thorough rummage through his pockets, he found his lost keys.
با جستوجوی دقیق در انبار کمک مالی، یک کت گرم برای زمستان به دست آمد.
The rummage in the donation bin yielded a warm coat for the winter.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «جستوجوی دقیق» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/جستوجوی دقیق