زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

جسور به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / jasoor /

bold, daring, dauntless, devil-may-care, fearless, brave, undaunted, intrepid, spunky, plucky, gusty, nervy

bold

daring

dauntless

devil-may-care

fearless

brave

undaunted

intrepid

spunky

plucky

gusty

nervy

بی‌باک، شجاع، نترس

او زن جسوری است که هر خطری را به جان می‌خرد.

She is a brave woman who is willing to take risks.

سرباز جسور بی‌تامل وارد مبارزه شد.

The dauntless soldier charged into battle without hesitation.

صفت
فونتیک فارسی / jasoor /

audacious, forward, boldfaced, defiant, assertive, brash, pesky, bold, presumptuous, bumptious, aggressive

audacious

forward

boldfaced

defiant

assertive

brash

pesky

bold

presumptuous

bumptious

aggressive

گستاخ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

بچه‌ی جسور به خاطر بدرفتاری‌اش عذرخواهی نمی‌کرد.

The defiant child refused to apologize for his misbehavior.

minx

minx

دختر یا زن جوان
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد جسور

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:

ارجاع به لغت جسور

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «جسور» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/جسور

لغات نزدیک جسور

پیشنهاد بهبود معانی