آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

حافظه به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / haafeze /

retentive faculty, memory, mind, recall, remembrance, recollection

retentive faculty

memory

mind

recall

remembrance

recollection

خاطر، ذهن

زوال حافظه باعث شد فراموش کند که ماشینش را کجا پارک کرده است.

The lapse of memory caused him to forget where he had parked his car.

از دست دادن حافظه یکی از علائم شایع زوال عقل است.

Remembrance loss is a common symptom of dementia.

اسم
فونتیک فارسی / haafeze /

کامپیوتر storage, memory

storage

memory

ظرفیت نگهداری اطلاعات

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

کل حافظه تقریباً ۶۴۰۰۰ بیت است.

The total memory is approximately 64,000 bits.

آن ریزکامپیوترهای اولیه، حافظه‌ی بسیار محدودی داشتند.

Those early micros had very limited storage.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد حافظه

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
حفظه خاطر ذهن قوه‌ذاکره یاد

ارجاع به لغت حافظه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «حافظه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/حافظه

لغات نزدیک حافظه

پیشنهاد بهبود معانی