فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

حضور یافتن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

شرکت کردن، حاضر شدن

فونتیک فارسی

hozoor yaaftan
فعل لازم

to attend, to appear (in), to be present (at)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

نمی‌توانم امشب در میهمانی حضور بیابم چون باید تا دیروقت کار کنم.

I can't attend the party tonight because I have to work late.

دانش‌آموزان ملزم بودند که در کنفرانسی که درمورد اهمیت بازیافت برگزار می‌شد، شرکت کنند.

The students were required to attend the lecture on the importance of recycling.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد حضور یافتن

  1. مترادف:
    حاضرشدن آمدن شرکت کردن

ارجاع به لغت حضور یافتن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «حضور یافتن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/حضور یافتن

لغات نزدیک حضور یافتن

پیشنهاد بهبود معانی