halva, halvah
halva
halvah
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
گر صبر کنی ز غوره حلوا سازم.
If you're patient, I'll turn sour grapes into "halva."
موقع سرمایهگذاری لازم است که صبور باشی. گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی
When investing, it pays to be patient. Remember that good things come to those who wait.
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
شکل درست و معیار این واژه «حلوا» است. «حلوا» نام نوعی خوراکی شیرین و سنتی است که در فرهنگهای مختلف ایرانی و اسلامی بسیار محبوب است. نوشتن آن به صورت «هلوا» نادرست است و در منابع معتبر زبان فارسی ثبت نشده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «حلوا» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/حلوا