afraid, fearful, faint-hearted, scared, intimidated, frightened
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
سگ خائف در گوشهای کز کرده بود.
The frightened dog cowered in the corner.
دختر خائف محکم چشمانش را بست به امید اینکه کابوس زود تمام شود.
The scared girl closed her eyes tightly, hoping that the nightmare would end soon.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «خائف» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خائف